میراث هلیوس(جلد دوم) به قلم نگار بنی هاشمی
پارت شصت
زمان ارسال : ۹۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
فریبرز هنوز در شوک بود که نیروی پرقدرت رونیکا به پاهایش برخورد کرد.
اما او با زیرکی حمله را دفع کرد و با نیشخندی کف دو دستش را گشود.
- انگار باید جور دیگهای ادبت کنم.
با این حرف چشمانش را بست و ورد عجیبی زیر لب زمزمه کرد.
ناگهان رگههای سیاهی که شبیه مار بودند از زیر پای فریبرز رشد کرده و تبدیل به هزاران مار زهراگین شدند.
با اشارهی دست فریبرز همهی م
نیلوفر آبی
00آفرین دختر هزار افرین بهت گل کاشتی رونیکا چقدر عالی بود خسته نباشید